مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون


دانشجوی فقه ... مینویسم ، میخوانم ، بازگو میکنم
چایی زندگی ام را هم معمولا با گرافیک و خطاطی مزه دار میکنم
|
اهل سامانم
زنده رودی درون من جاری است
چشمه های مشبک باطن
مملو از باده بی آزاری است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

تازگیا وقتای اذان این قسمت از مناجات ابوحمزه ء امام‌سجادمو باخودم زمزمه میکنم.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِى وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِى
ما چقد بدیم خدا :)..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۹:۴۱
محمدجواد اسعدی سامانی

 

مدتی بود میپرسیدم از خود که چرا مسجد دانشگاهمان مناره ندارد. ماذنه ندارد. و یک گنبد است بلند و سترگ و همین.

امشب اتفاقا داشتم دم اذان صبح کانالی موسوم به چرک نویس را بالا پایین میکردم. نمیدانم کدام دانشجو/دانش آموخته دانشگاهمان مدیریتش میکند. اما حق گفته:

 

 

ناآرامی دانشگاه‌ها نشانه‌ی بدی است؟

آری!نشانه‌ی این است که صدای موذن جامعه به مسئولین‌ نمی‌رسد...

۱۸:۰۹

 

در صدر انقلاب، حکومت و خیرین مساجد متعددی ساختند.

مهدوی کنی(ره) اما ماذنه ساخت.

۱۸:۲۱

 

۷ مهر

بیداریِ خواب جامعه از کجا آغاز میشود؟

از ماذنه جامع شهر

۴:۰۹

 

 

میگویم که جواب شاید برای شخص خودم واضح شد به زعم و ذوق شخصی خودم.

دانشگاه بالقوه بالای دوهزار موذن را در خود جا میدهد. همصدایی هزاران اذان نیاز به ساخت ماذنه ندارد.

هزینه اضافی است. و اصلا دانشگاه خودش به تنهایی یک ماذنه است!

و ما نیز هزاران ماذانه سیاریم. باید برخیزیم از رکود. نماز امتی شاید قضا شود! تکلیف! تکلیف! تکلیف!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۷ مهر ۰۱ ، ۰۴:۵۴
محمدجواد اسعدی سامانی

 

امام هر زمان مسئله مرتبط به خود آن زمان را دارد.
مسئله زمان امیرالمومنین سقیفه و خلافت بود. مسئله زمان امام حسن و امام حسین همیاری برای مقابله با نتائج سقیفه. مسئله نجات دین بود.
و کماکان مسئله نجات دین است.
برای امام زمان خود مسئله ی زمان خود را بشناسیم و دنبال حل کردنش باشیم.
اگر فرزند زمانه خود باشیم یقینا سرباز امام زمان خواهیم بود.
مهم این است مسئله را با بینش خوب بفهمیم و دغدغه اش را بسازیم تا ناچار مجبور به حل کردنش باشیم.
آنوقت یار دلسوز امام عصر خواهیم بود.

 

کمیل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۳ تیر ۰۱ ، ۰۳:۴۹
محمدجواد اسعدی سامانی

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا#☁️۱۷:۸۲

بعضی ها استفاده شون از قرآن موجب ضررشونه و بعضی ها براشون موجب رحمت و شفا.

 

 امروز میخوام یه چیزایی که در باره این آیه بنظرم میرسه رو با شما هم مطرح کنم.

 

خب از اینجا شروع کنیم که کلمه ی خسران که داخل این آیه اومده معنیش چیه.
❌خسران به معنای ضرر ، زیان و همون مفهوم خسارته. اما چطور قرآن برای ظالمین عامل خسرانه؟ 
☁️خب میخوام براتون آینه رو مثال بزنم. قرآن از این جنبه مثل آینه است. یعنی ضمن اینکه شفا و رحمت برای یه عده ای است برای یه عده ای هم خسران و ضرره و این دقیقا بستگی داره که مخاطبش کی باشه.

 

و اما شفا و رحمت چه معنی ای داره.
حاج اقای قرائتی در تفسیر نور میگه :

استدلال قرآن، رکود فکرى را شفا مى‌دهد؛ موعظه‌ى قرآن، قساوت را درمان مى‌کند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مى‌سازد؛ زیبایى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مى‌کند؛ قوانین و احکامش عادات خرافى را ریشه کن مى‌سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مى‌بخشد؛ تبرّک به آن، امراض جسمى را شفا مى‌دهد و رهنمودهاى آن، تاریکى‌ها را روشن مى‌کند.

 

امام حسن (💚) به نقل از امیرالمومنین(💚) درباره این قسمت از آیه که میگه و لا یزید الظالمین الا خسارا ؛ میفرمان که

این ظالمین که در آیه اشاره شده همون ظالمین به اهل بیت هستن!!


یعنی قرآن باعث افزایش خسران برای دشمنان اهل بیت میشه؟

دقیقا چرا؟ بیا تا بهت بگم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۱ ، ۰۳:۲۶
محمدجواد اسعدی سامانی

ای علی! بدان که عجیب ترین مردم از نظر ایمان و بزرگ ترین مردم از نظر یقین، قومی هستند که در آخرالزمان می باشند، پیامبر را ندیده و امامشان نیز از آنها پنهان است اما به سیاه بر سفید ایمان دارند | رسول الله

 

 

گل نرگس برای ما ایرانی ها و شاید شیعیان دنیا تنها یاد آور آن مصلح کل است که در سرد ترین روزها و سخت ترین اوضاع جوانه میزند. یاد آور مهدی است فرزند نرجس. یاد آور امام زمانی است که ما امت آخر الزمان به حضور و هدایت و ولایتش باورداریم. جانم به قربانش...

حدیث بالا را راجع به ایمان امت اخر الزمان به ماثورات و مکتوبات اسلامی دیده بودم و سالها گوشه ذهن داشتم. بین وبگردی های گرافیکی ام این گل نرگس شبیه سازی شده سه بعدی را پیدا کردم. گوشه مغزم بارقه ای خورد و این روایت نورانی همقدم شد با این تصویر و ایده اولیه رقم خورد. 

در گوشی نه ، صراحتا اگر بخواهم راجع به جرقه اولیه اش بگویم فتومونتاژی بود که از حسین آقای براتی در کال گراف دیدم ، راجع به بهار قرآن ؛ صفحات قرآن به شکل گلبرگ های یک گل رز سفید بود. آن زمان فکر نمیکردم چنین چیزی را از حسین براتی برای این روایت الهام بگیرم . اما وقتی همه چیز جمع شد کنار هم شد این چیزی که شد !

 برای دیدن روی ماهش به صورت دسته جمعی و با معرفت به اینکه او امام ماست دعا باید کرد.

عجل الله تعالی فرجه و سهل الله مخرجه

جلو جلو عید غدیر مبارک شما :)
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۱ ، ۰۳:۰۶
محمدجواد اسعدی سامانی

بخوان دوباره ز غیبت که چشم هام ببارد
بخوان که ذهن ضعیفم تو را به یاد سپارد
بگو از این غم هجران ، بگو از این غم دوری
که چشم کور من آقا جز اشک چاره چه دارد؟
بتاب بر دل بی جان بتاب بر سر تاریک
که دست بی رمق شاعری تو را بنگارد
تویی تو حضرت خورشید و پشت ابر نشستی
شبیه ماهِ غریبی که پا به شب نگذارد
هلا بیا بنوازم ، نوازش تو مرا بس
که دست سبز تو هر لحظه بذر رشد بکارد
بیا امید خلایق ، بیا مجاهد عاشق
که پادشاه جهانی و رب تو را بگمارد
بیا بتاب به قلبم بگو بخوان بنوازم
امام نور تمام است امام سایه ندارد

 

۲۶ مردادماه ۱۴۰۰ ، ۸ محرم ، من

پینوشت:طبق روایات از علامات ائمه این بوده که سایه نداشتند! امری عجیب است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۰
محمدجواد اسعدی سامانی
از کمترین غلام به درگاهتان سلام
آه ای زلال بین غبار زمان سلام
خورشید هستی و همه ایران به گرد تو
منظومه اند، مرکز ثقل جهان سلام
بامت بلند باد که عطرت رسید بر
این خسته از مسافت هشت آسمان سلام
ای نور محترم که نگاهت رئوف بود
هردفعه ای که زائرتان دادتان سلام
این خانواده اهل سلام و کرامتند
حتی اگر که شخص نمیدادتان سلام
پس السلام ای که سلامم دهی جواب
پس با یقین سلام پس بی گمان سلام
.
بداهه | جواد سامانی
#من امام رضایی ام...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۱ ، ۱۹:۲۱
محمدجواد اسعدی سامانی

در تفسیر البرهان این حدیث به نقل از رسول الله نوشته شده. خیلی به من چسبید :)


بی اُنذِرتُم

وَ بِعَلیِّ بنِ أبی طالِبِ اهْتَدَیتُم (وَ قَرَأَ إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ )

وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ

وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ

ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ

مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛

 

توی جامع الاحادیث ک داشتم سرچش میکردم  با کتاب مائة مناقب آشنا شدم ، یه حدیثی شبیه به همین رو حاج اقای علی پناه تو مراسم دهه کرامت هیئت میثاق اشاره کرد من یادداشتش کردم و گویا منبعش همین کتاب مائة مناقب بوده باشه. منتها روایتی که ایشون نقل کردن کمی تفاوت لفظی داشت که احساس میکنم احتمالا این تفاوتی که در بیان حاج اقا بود از اشتباهاتی بوده که معمولا در به خاطر سپاری پیش میاد. رسول الله میفرمان که:

 

یا علی!

أنا نذیر امتی

و أنت هادیها

و الحسن قائدها

و الحسین سائقها

و علی بن الحسین جامعها

و محمد بن علی عارفها

و جعفر بن محمد کاتبها

و موسى بن جعفر محصیها

و علی بن موسى معبّرها

و منجیها و طارد مبغضیها و مدنی مؤمنیها

و محمد بن علی قائدها و سائقها

و علی بن محمد سائرها و عالمها

و الحسن بن علی نادبها و معطیها

و القائم الخلف ساقیها و ناشدها و شاهدها

«إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۴۱
محمدجواد اسعدی سامانی

پیرمرد اهل کربلا بود
۴۰ سال اهواز مینشست و قم هم انگاری خانه داشت.
از کربلا مهاجرت کرده بود اینجا.
آمده بود جمکران. دلش کمی پر بود انگار.
دیدن مهاجری دیگر از افغانستان فرصتی بود برای یک همصحبتی
شیعه ها رنگ و بوی یکدیگر را خوب میفهمند.
پرسید چند سال است ایرانی.
جواب داد سی سال است.
میگفت شرایطت سخت است؟
پیرمرد افغانی حواب داد آری دوری از وطن است.
گفت چرا برنمیگردی.
گفت به خاطر طالیب ها است.
از طالبان پرسید گفت وهابی اند. از وهابی های پاکستان.
پیرمرد کربلایی مشتاقانه گوش میداد.
فکر کنم شاید دوست داشت که پیرمرد افغانشتانی هم از وضع کربلایی بپرسد.
بگوید تو چطور. چرا برنمیگردی.
اما کربلایی میپرسید میگفت چقدر شیعه در افغانستان هست. مگر پاکستانی ها شیعه نیستند . شیعیان افغانستان مسلح نیستند تا با طالب ها مبارزه کنند. سوال هم زیاد داشت.
دلش پر بود از محبت به مهدی.
میگفت من معنقدم امام زمان بسیار نزدیک است.
من معتقدم ظهور امام زمان بسیار نزدیک است.
اوضاع اینطور نمیماند.
چقدر حرف هایش را که از عمق قلب آمد بر عمق قلبم نشاند خدا.
پیرمرد کربلایی خوب داشت با دلم بازی میکرد.
میگفت من ایمان دارم به خدایم و به امام زمانم.
ما امام زمان داریم.
جمله  آخر..
و خداحافظی
این مکالمه ای بود به فارسی
فارسی زبان مقاومت است.
مقاومت تا نصر، مقاومت تا ظهور.

 

الآن. مسجد مقدس جمکران ، ۱۱ فروردین ۱۴۰۱

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۲۸
محمدجواد اسعدی سامانی

کربلایم مشخص نیست.
منتظرم و مشتاق
نامم را نمیدانم که از قرعه بیرون آورد و گذاشت لای دفتر مقدرات.

و نمیدانم تقدیر زیارتم چگونه رقم خواهد خورد.

روزی که خواندم که نام شما در قرعه کشی عنبات انتخاب شده باران می آمد.

خوشحال بودم. رفتم زیر باران. زیارت حضرت نرجس را گذاشتم. و چندتا مداحی.

بعد رفتم خونه ی مادربزرگه.

ولی

ولی..
که بیرون آورد نامم را..

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۰۵:۲۸
محمدجواد اسعدی سامانی