مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون


دانشجوی فقه ... مینویسم ، میخوانم ، بازگو میکنم
چایی زندگی ام را هم معمولا با گرافیک و خطاطی مزه دار میکنم
|
اهل سامانم
زنده رودی درون من جاری است
چشمه های مشبک باطن
مملو از باده بی آزاری است.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۴۵ مطلب با موضوع «نوشته هایم» ثبت شده است

تو در قبال تربیت والدینت وظیفه ای نداری
کسی تو را مجبور نکرده که اشتباهشان را گوشزد کنی
تو مسئول رفتار خودت هستی
ـ نقطه آغازین پیشرفت ، احترام به مسببان آغازین پیشرفتت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۵۴
محمدجواد اسعدی سامانی

جهل اگر ریشه کن شود

علم از رشد باز می ماند

اما اگر علم کامل بیاید ... ،

جهل از رشد باز خواهد ماند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۴۳
محمدجواد اسعدی سامانی

یادداشتی کوچک از یک موذن جامعه: من در جایگاهی نیستم که قضاوت کنم ، اما معتقدم معلمین نتوانسته اند جایگاه اجتماعی خود را پیدا کنند ، نه در بین دانش آموزانشان ، نه در بین نزدیکانشان ، نمیدانم شاید یک حس خود تحقیری باشد ، یا اینکه میخواهند هویت خود را در آن چیزی که هستند نشان ندهند وقتی انسان دائما در حال فرار از خود باشد ، نه میتواند روی افرادی که باید رویشان موثر باشد متمرکز شود ، نه میتواند خود را مدیریت کند ، خودتان را صرفا یک حقوق بگیر فرض میکنید که به اجبار تاریخ یا حتی به علاقه تدریجا کمرنگ آمده یا اینکه یک شخص موثر که بخاطر تاثیر گذاری تان ارزشمندید در حالیکه ارزشتا از جانب دیگران نادیده گرفته شده یا خودتان نادیده گرفته شده فرض کرده اید؟ . با کمال احترام به قشر دبیران اما باید بپذیرند که نخبه اند و باید نخبه گون رفتار کنند نه اینکه خود را شخصی بی سواد ، شکست خورده ، بی بهره از فرهنگ و با ادبیاتی غیر فصیح و غیر بلیغ جلوه دهند ، نه باید کاری کنند که قضاوت دیگران را در موارد یادشده برانگیزند نه اینکه سوء ظن درباره قضاوت مردم پیدا کنند ، در همین مجازی روحانی ای را میبینم که رفته روانشناسی خوانده و ییشتر از اینکه یک روحانی شیعه باشد ، یک روانشناس غربی است . و این چقدر قبیح است که ادبیاتت ادبیات یک سکولار باشد نه آن کسی که هدفش تربیت است و برای این هدف مقدس از هر وسیله ای ولواینکه باعث محبوبیتی پوشالی شود استفاده نمیکند . معلمی را دیدم که با یک کامنت بی مورد ، با استفاده نابجا از کلمات شان خود را زیر سوال میبرد. مشکل ما این است که تربیت کنندگانمان پذیرفته اند که به حاشیه ربته اند . در حالیکه اگر هم از جامعه رانده شده باشند برای آن تدبیری ناندیشیده اند...

و این چه قصه تلخی است که مربیان هنوز نتوانسته اند خود را تربیت کنند یا شاید سازمان ها افرادی که خود را تربیت کرده اند را لایق تربیت کردن نمیدانند.

وقت آن است که فرمان را دستتان بگیرید نه کاسه چه کنم یا زانوی غم را به بغل ، هویتتان را از دست داده اید یا عشقتان را؟ یا خلاقیتتان در تربیت را؟ وظیفه پرورشتان را چون برایش حقوق نمیگیرید رها کرده اید یا چون از پرورش خسته شده اید؟ ، نگاه به روش هایتان کرده اید ؟ نگاه به روش هایشان کرده اید ، این دوئل تربیت  غربی و اسلامی را میگویم .

چرا از یاد گرفتن خسته شده اید ، مگر این نیست که خود شما هم به یادگرفتن محتاجید ، باید با یادگرفتن نفس کشید ، با یاد گرفتن زنده ماند. اوج خلاقیتتان را در درست کردن یک پاور پوینت کج و کوله جدا از هنر و سلیقه خلاصه کرده اید ؟ چرا سعی کردید از هنر دور بمانید ؟ تا نتوانید بهتر پیامتان را برسانید؟ باز خدا بیامرزد آن معلمینی که روش تدریس خود را ، روش ارتباط گیری خود را ، فن بیان خود را به روز میکنند ، یاد میگیرند و آنگاه یاد می دهند . فصیح و بلیغ رفتار میکنند . سلوکشان هنرمندانه است...

برای تربیت لازم است که با متربی همزبان شوید نه همفکر ، این شمایید که موثرید و فکر ساز ، انسانی که از اسفل خود متاثر شود نه به کمال راهی دارد نه به کمال راه خواهد برد .

اینکه شخصی تصمیم گرفته تاثیر گذار باشد دیگر مال خودش نیست که هر رفتارش صرفا برای خودش سود یا ضرری ایجاد کند . جمله امام را درباره روحانیت یادآوری کنید و مقایسه خطرش را نسبت به خطر دشمنان...

 

از احقر : میم بن شین (و فرزند یک معلم دلسوز)

خطاب به:

معلمان بزرگوار سراسر کشور

روحانیون محترم جامعه

والدین عزیز

و هر کس که تربیت برایش چیز مهمی است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۰۰
محمدجواد اسعدی سامانی

چقدر مشتاقم آثارت را بخوانم!

همه شان را...

نمیدانم انگار یک کانال ارتباطی تنگاتنگ بین من و توست.

یا بین من و آوینی!

بین امثال شما!

اگر از من بپرسند آرزوهایت را بنویس

قطعا در بین مهم ترینشان خواهم نوشت: 

خواندن آثار عین صاد

آوینی

مطهری

و

...

حرفی باقی نمی ماند

...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۱۸
محمدجواد اسعدی سامانی

آه

یافاطمه

همیشه اسمت برایم الهام بخش بوده!

سلام بر ماه مبارک فاطمه

 

 

■ فاطمه که بود و چه کرد؟ چند بند درباره اش بنویسید . روز امتحان ، از خداوند انتظار چه نمره ای داریم؟ آخر فاطمه را فرستاد تا از او درس بگیریم . شاید همه اطلاعات ما تنها به داستان پشت در محدود شود ، فقط محدود به همان چیزی که در روضه ها شنیدیم. فاطمه چه کرد که الگوی حسنه مهدی شد؟ شاید اطلاعات ما حتی فقط محدود به چند واقعه تاریخی باشد! چه شد که دختر آن فردی که قرآن وی را ان فی رسول الله لکم اسوه حسنه معرفی کرده بود ،شد اسوه حسنه برای انسان کامل؟ خلق و خویش ، شیوه حیاتش چطور بود؟ چه چیز فاطمه را فاطمه کرد؟ مهدی اشبه الناس به محمد است و اشبه الناسِ محمد، الگویش زهرا است ، پس حتما این الگو گیری را از محمد(ص) وامدار است دیگر! یعنی اسوه حسنه ی رسول الله هم میتواند فاطمه باشد ، همانکه محمد نیز به میمنت خلقت نور او خلق شد. بین اهل‌بیت هر کس مشهور و متصف به یکی از صفات الهی است و زهرا متصف به نور است ، هم اسمش هم رسمش ، نور است . زهرا نور الهی است ، هنگامی "مُتِمُّ نورِه" رخ میدهد که دنیا زهرایی شده باشد با ظهور مهدی. نورانی میشود برای آنچه فاطمه به چنگ و دندان برایش جنگید! برای ولایت الهی ...

 

پی نوشت : حال، متفکرین غربی بیایند مقام زن را در اسلام ببینند که از هر مردی بالا تر است ، شانیت هر فرد به کیفیت عمل او بسته است ، نه به جنسیتش ، اسلامیکه میگوید المراة ریحانة و غربی که میگوید زنی قوی و باارزش است که مثل مررررد باشد... !

 

میم بن شین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۵۰
محمدجواد اسعدی سامانی

+ چگونه به خودم نزدیک شوم؟

_ از مردم فاصله بگیر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۴۲
محمدجواد اسعدی سامانی

همیشه گفته ام

در برابر توپ جنگی استفاده از شمشیر ولو تیز تزین شمشیر دنیا ، حماقتی بیش نیست.

باید طرز برخورد با مدرنیته را یاد میگرفتیم.

ما حتی از تاریخ هم درس نمیگیریم.

از چالدران مثلا...

آنوقت بیاییم دم از مبارزه علیه تهاجم نرم بزنیم

وقتیکه والدین طرز سلوک و تربیت را بدون توجه به این زمان در نظر میگیرند . آنگاه مینالند از وضع اسف بار اخلاقی فرزندانشان ، هرگز نباید خود را برای شکوِه صاحب حق بدانند زیرا هرگز تمام تلاششان را به کار نبرده اند ، یادتان باشد جنگیدن و تلاش در حالیکه هدفی متمرکز نداشته باشید ، چیزی جز کار پوچ نیست!

میم اسعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۳۹
محمدجواد اسعدی سامانی
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۷
محمدجواد اسعدی سامانی

 

 

 

 

فـانـوسـےڪـوچـڪ
مےٺواندڪارےڪند
ڪـہ‌خــــورشــــیـــد
بــاآن‌بزرگـےاش‌هرگز
نــــمــےٺــــــوانـــــــد.

... مـےٺـوانـددرشـب‌بـٺـابـد ...




#فانوس باشیم
اگرنه دنبال #فانوس ها بگردیم
تا زمانی که صبح بدمد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۳۷
محمدجواد اسعدی سامانی

مادر بزرگم همیشه میکرده نجوای با او
هر لحظه در حال گریه ، هر لحظه در حال یاهو
مادربزرگم همیشه مثل گل ها غرق او بود
چون گلاب شهر کاشان اشک هایش را می افزود
با تو در روز تولد با تو در روز شهادت
با تو میکرده است نجوا گاه در باب الجوادت
یا جواد و یا جوادش لحظه ها را می نوردید
اسم فرزندش رضا بود و تو را در اوی می دید
گاه با ابن الرضا میکرد نجوا گاه باباش
گاه با موسی کاظم ، یا رضا گاهی نواهاش
یادم آمد روز باران ، خانه مادربزرگم
خواستم از او بگوید دستمایه تا سرویم
با زبان ساده اش گفت ای محمد ای جوادم
من همیشه خاک پا و بنده ی آقا جوادم
در میان شعر بنویس ای امام راه وا کن
حاجت هر فرد با تو هر جوان حاجت روا کن

میم بن شین 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۲۹
محمدجواد اسعدی سامانی