مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون


دانشجوی فقه ... مینویسم ، میخوانم ، بازگو میکنم
چایی زندگی ام را هم معمولا با گرافیک و خطاطی مزه دار میکنم
|
اهل سامانم
زنده رودی درون من جاری است
چشمه های مشبک باطن
مملو از باده بی آزاری است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

پناه بر آزادی انسان

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ

یادم می ‌‌آید مدتی بود که دوست داشتم معمار شوم { در جَو بودم }
_ پلان میکشیدم و نقشه و نمای ساختمان. مظهر های رویای دست‌نایافتنی خودم از اوپیای اسلامی(!) _
و البته هدف مقدسی هم داشتم ، دوست داشتم یاد و خاطره بنایای اسلامی را همچنان زنده کنم. ساختمان ها بی‌روح‌بودند.
و من همان خرده طلبکار روح.
انگار این سازه های بزرگ بلند خیلی حرف برای گفتن نداشتند و خیلی سرد بودند. انگار اصل و نسب نداشتند.
انگار انسان را اسیر زمین میکردند.
آدم ها شبیه محل زندگی شان میشوند.
کنون ، بی روح ، انعظاف ناپذیر و حق به جانب ، از خود دانی شان مجسمه ای فرعون گون ساخته اند.
پناه بر آزادی انسان.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۰۱/۲۶
محمدجواد اسعدی سامانی

نظرات  (۱)

۲۹ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۱۰ حمید درویشی شاهکلائی

اوپیا؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی