پناه بر آزادی انسان
شنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ
یادم می آید مدتی بود که دوست داشتم معمار شوم { در جَو بودم }
_ پلان میکشیدم و نقشه و نمای ساختمان. مظهر های رویای دستنایافتنی خودم از اوپیای اسلامی(!) _
و البته هدف مقدسی هم داشتم ، دوست داشتم یاد و خاطره بنایای اسلامی را همچنان زنده کنم. ساختمان ها بیروحبودند.
و من همان خرده طلبکار روح.
انگار این سازه های بزرگ بلند خیلی حرف برای گفتن نداشتند و خیلی سرد بودند. انگار اصل و نسب نداشتند.
انگار انسان را اسیر زمین میکردند.
آدم ها شبیه محل زندگی شان میشوند.
کنون ، بی روح ، انعظاف ناپذیر و حق به جانب ، از خود دانی شان مجسمه ای فرعون گون ساخته اند.
پناه بر آزادی انسان.
۰۲/۰۱/۲۶
اوپیا؟