مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون


دانشجوی فقه ... مینویسم ، میخوانم ، بازگو میکنم
چایی زندگی ام را هم معمولا با گرافیک و خطاطی مزه دار میکنم
|
اهل سامانم
زنده رودی درون من جاری است
چشمه های مشبک باطن
مملو از باده بی آزاری است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

شعر شکسته ۱

چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۰، ۰۲:۴۳ ق.ظ

چقدر خسته ام از خنده های سخت سیاه
از این تلاطم ابلیسیان برای گناه
به جز نگار نهفته به جز امام نهان
شده تمام جهان تیره سرد تلخ تباه

*

در آرزوی تو قلبم کباب میماند
نهایتا غم تان بی حساب میماند
کنار رود فرات آمده است روح غریب
رسیده و دم دیدار خواب میماند
شکسته قلب سبک سر ندیده اربابی
شبیه مرگ سیه روی آب می ماند
به روی آب بمان قلب مرده قلب کثیف
چرا که گرد به روی کتاب میماند
کتاب بسته شده چشم ماه بسته شده
بدون نور تو راهم خراب میماند
سلام میدهم و مکث میکنم اما
سلام خسته بدون جواب میماند
کجاست زنده کننده کجاست صاحب من
کجاست صاحب روحی که خواب میماند
که بنده ی تو بدون تو وضع بد دارد
که تشنه تا چه زمان در سراب میماند؟

 

اسعدی سامانی ، اسفندماه ۱۴۰۰

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۱۲/۱۱
محمدجواد اسعدی سامانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی