حالا چرا مسجون؟
آن اول ها این اسم را گذاشته بودم روی صفحه اینستاگرامم ،مسجون ، میم الف مسجون . همه اش هم ناشی از مشاهده این حدیث مقدس بود .
اندکی بعد هم دلبستگی من به این موضوع را ، برخی از جملات شهید آوینی افزایش داد.
قبل از انتخاب این نام ، لقب امام موسی کاظم هم در میان زیارتنامه اش در نگاهم برجسته شد و نتیجتا شد آن چه شد.
دوستانم مسخره میکردند میگفتند: مسجون؟ حالا یعنی چه؟ ربطی به مستی و اینها که ندارد احیانا؟
چه نوشابه ای هم برای خود باز میکند و برای تحبیب خود پس از مست کلمه جان را میچسبانَد و خیلی خودمانی مختصرا به خودش مسجون میگوید.
معنا را هم که شرح میدادم بساطی دیگر بود . محمدحسین میگفت: مسجون! زندانی! بدبخت!
ای بر وزن مفعول!
من هم قاعدتا اینطور مواقع خودم را درگیر بحث نمیکنم . لبخند کمی میزنم که او هم معذب نشود . معذبٌ فی قعر السجون D:
ولی خب راستش کمی ناراحت میشوم . مثل این میماند که علامه بخاطر بیتِ پرستش به مستی اش به شرابخواری متهم شود .
اسم را از روی صفحه ی اینستاگرام بر داشتم و یک وبلاگ زدم
این اسم را گذاشتم رویش
داب من بر این بود که ناشناس باشد و مشخص نشود که مسجون را چه کسی بر خود نام میگذارد.
اما به هر حال حس کردم حتی کسی هم مرا بشناسد . اینجا جایی است که اهالی مطالعه می آیند و کمی ملموس تر است این کلمه برایشان.
همینگونه هم بود :)
من هم گوشه و کنار دفتر چه ام مینوشتم : از میمِ مسجونی در بند ؛ به میمِ معبودِ مهربان خواهم رسید.
ای شخص! وقتی مسجود هستی ، دیگر مسجون نباش.
امروز دستی به سر و روی قالب وبلاگ کشیدم و تصویر گوشه ی وبلاگ را هم عوض کردم تا شبیه تر بشود به مسمایش . طرح قشنگی شده بود .
این عکس را هم بعدش طراحی کردم تا به عنوان مطلب جدید منتشر کنم. شاید از این به بعد طراحی های بیشتری را اینجا منتشر کردم.
پی نوشت: تغییر قالب و فونت قالب (از Tahoma به sahel) خوب شده؟ :)
سلام بر شما
مسجون قدری هم یادآور مصی جون بود ها!