اینجا برای دل خودم
سلام ، نمیدونم مطالب ابن وبلاگ چقدر براتون مهمه یا اصلا دنبال میکنید یا نه ، چون هم مطالب بصورت پراکنده پست میشه هم اینکه موضوعاتی نداره که واقعا مخاطب جذب کنه.
اینجا نه از تازه های فناوری و بازی و برنامه های جدید حرف زده میشه نه از این تکست ها ی غمگین شکست عشقی ، اینجا را من یه روزی توی بهمن ماه نود و هشت وسطای فاطمیه زدم برای دل خودم و جدا دنبال جذب مخاطب هم نبودم هر کسی دوست داشت که فبها و گرنه هم هیچ .
چقدر خوشحالم که هیچوقت وبلاگ رو با پیج اینستا یا کانال تلگرام عوض نکردم . شاید هم اینجا اون حس نوستالژی دهه هشتادو پیدا میکردم . به هر حال خوشحالم که اینجا هستم و دقیقا دارم کاری رو میکنم که همیشه دوست داشتم انجام بدم و هیچوقت هم انجامش ندادم . من وبلاگ سازی میکردم اما وبلاگ نویسی نه . قبلا هم دربارش حرف زدم خدمتتون .
حالا که تا اینجا اومدید بذارید کم از حال و احوالتام توی این روزا بگم . منی که محرم مثل اسپند روی اتیش تو خونه دووم نمیاوردم و حتما باید شب میرفتم هیات اولین هیات سال 99 ام رو فقط همون شب عاشورا رفتم و بعد هم شام غریبان شد و ... تمام . نمیدونم تقصیر خودم بود یا کرونا ولی به هر حال اصلا برام جالب نبود مثل این بود که از یه موجود زنده غذا خوردن رو بگیری و اون خودشو با شرایط تطبیق بده و از آب و هوا تغذیه کنه . (چ مثال نچسبی زدم ) . من کلا آدم نچسبی ام هر کی منو ببینه اینو بوضوح درک میکنه
دلم واسه بی مهابا سینه زدن و گریه کردن واسه محرم تنگ شده
در کنار اون یه تضاد روحی روانی بین دو قسمت شخصیتم در حال ایجاده که نمیدونم برم کدوم طرف. این موضوع خیلی کلافه ام کرده.
امسال تابستون برنامه های زیادی هم داشتم که بهشون نرسیدم اما به هر حال دارم به دوست داشتن و احترام به خودم ادامه میدم فعلا
بهترین روزا رو در پیش داشته باشید
در پناه نور
🍁🍁🍁مارودنبال کنید