حال همه ما خوب است. اما تو باور نکن!
سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۳ ب.ظ
سلام!حال همهی ما خوب استملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویندبا این همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی میگذرمکه نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد ونه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!تا یادم نرفته است بنویسمحوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمیدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن استاما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهیببین انعکاس تبسم رویاشبیه شمایل شقایق نیست!راستی خبرت بدهمخواب دیدهام خانهئی خریدهامبیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار ... هی بخند!بیپرده بگویمتچیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فال نیک خواهم گرفتدارد همین لحظهیک فوج کبوتر سپیداز فرازِ کوچهی ما میگذردباد بوی نامهای کسان من میدهدیادت میآید رفته بودیخبر از آرامش آسمان بیاوری!؟نه ریرا جاننامهام باید کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آینه،از نو برایت مینویسمحال همهی ما خوب استاما تو باور نکن!
۹۹/۰۳/۰۶