مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون

تراوشات ذهنی یک دانشجوی درونگرا

مـسـجـون


دانشجوی فقه ... مینویسم ، میخوانم ، بازگو میکنم
چایی زندگی ام را هم معمولا با گرافیک و خطاطی مزه دار میکنم
|
اهل سامانم
زنده رودی درون من جاری است
چشمه های مشبک باطن
مملو از باده بی آزاری است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۴۰ مطلب با موضوع «برای به یاد ماندن» ثبت شده است

پیامبر در مسجد از ماجرای قتل حسینش سخن گفت. اصحاب به گریه افتادند.

فرمود اتبکونه و لا تنصرونه؟ آیا برایش گریه می کنید اما یاری اش نمیکنید؟

پیامبر آن روز این حرف را زد اما خطابش با اهل مسجد نبود!

انگار که برای امروز ما گفته باشد.. گریه میکنید و یاری‌اش نمیکنید؟..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۳۸
محمدجواد اسعدی سامانی

هیچی فقط میخواستم بگم میهن بلاگ تعطیل شد

امروز داشتم توی اینترنت میگشتم و یکی از وبلاگای میهن بلاگ رو باز کردم و با خبری نازیبا روبرو شدم

قطعا خبر خوبی برای وبلاگ نویسها نیست

خیلی از وبلاگ های ایرانی توی میهن بلاگ بودند و یه جورایی یه زمانی داداش بلاگفا و پرشین بلاگ بود

هیچ کس حتی فکرشو هم نمیکرد..

پیام خود میهن بلاگ رو بخونید:

 

میهن بلاگ تعطیل شد

کاربران و همراهان سایت میهن بلاگ، سلام

از اینکه مجبور هستیم از شما خداحافظی کنیم متاسفیم.

دلایل متعدد فنی و غیر فنی مانند قدیمی شدن نرم افزار سایت، عدم وجود دلیل و انگیزه کافی جهت سرمایه گذاری مجدد برای خرید زیرساخت های جدید و دشواری نظارت بر محتوا و نظرات وبلاگها ما را به نقطه تعطیلی سایت میهن بلاگ رساند.

از همراهی شما در مدت 12 ساله ارائه خدمات سایت میهن بلاگ متشکریم و امیدواریم سایر سرویس های ایرانی پاسخگوی نیاز کاربران عزیز ما باشند.

 

سایت میهن بلاگ

15 آذرماه 1399

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۳
محمدجواد اسعدی سامانی

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

  قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...

  قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم

 

آقای شریعتی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۹ ، ۱۵:۴۸
محمدجواد اسعدی سامانی


مرگ از پَنجره ی بسته به من می نگرد
زندگی از دَم در .. قصد رفتن دارد
روحم از سقف ، گذر خواهد کرد
در شبی تیره و سَرد
تَخت ، حِس خواهد کرد
که سبک تر شده است..

 

شعر از من نیس..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۰۷:۱۹
محمدجواد اسعدی سامانی

منتظر باش ، هنوز آسمون آبیه!! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۰۴:۲۲
محمدجواد اسعدی سامانی

 این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید

هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید

در این حرم قدس که باغی ز بهشت است

هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید

 

زبان حال قلبم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۹ ، ۲۱:۱۹
محمدجواد اسعدی سامانی

...ان القوم یعیرونا

فیقولون:

یا جعفری!

 

 

فقال له الامام (ع)

والله

ما اقلّ

من یتبع

جعفر بن محمد ع

منکم

 

پس امام گفت : چه کمند از بین شما کسانی که پیروی جعفر بن محمد را میکنند.

خیلی هایمان پیرو امام صادقیم و پیروی اش نمیکنیم! 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۹ ، ۰۴:۴۸
محمدجواد اسعدی سامانی

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

 

من تا به حال اربعین نیامده ام نه کوششی داشتم و نه کششی

یا اباعبدالله و من مگر چیستم؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۹ ، ۰۴:۰۹
محمدجواد اسعدی سامانی

عصر یک جمعه ی دلگیر،

 

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

 

 چرا آب به گلدان نرسیده است؟

 

 چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

 

 وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است

 

 به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است

 

بگو حافظ دلخسته  ز شیراز بیاید بنویسد

 

 که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

 

 چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک

خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به

انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم

به راه است ، و در حسرت یک پلک نگاه است ، ولی حیف نصیبم فقط آه

است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی

گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است ز جنس

غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در

سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که

به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده

ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال

سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس

و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه ، دلم

سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده ،

همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته

به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود

آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا

در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه

دفتر غزل ناب ندارد ، شب من روزن مهتاب ندارد ، همه گویند به انگشت ا

شاره مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد... تو کجایی؟

تو کجایی شده ام باز هوایی ، شده ام باز هوایی . . .


گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما

دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون

تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است ، و این بحر

طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این

روضه ی مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای

تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه

زنان کشتی آرام نجات است ، ولی حیف که ارباب «قتیل العبرات» است

ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است

حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ،

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با

خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی

قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی. . . تو کجایی . . .

 
 
یادش بخیر ، با صدای میثم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۹:۲۵
محمدجواد اسعدی سامانی
نوشته مقام معظم رهبری
حجم: 15.7 مگابایت
 
این کتاب بصورت کاملا قانونی از وبسایت نشر صهبا قرار داده شده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۴
محمدجواد اسعدی سامانی